یاضامن آهو
ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس
خاموش کن صدارا،نقاره میزند طوس
آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان
جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس
آنجا که خادمینش از روی زایرینش
گرد سفر بگیرندبا بال ناز طاووس
خورشید آسمانها در پیش گنبد او
رنگی ندارد آری چیزی شبیه فانوس
رویای ناتمامم ساعات در حرم بود
باقی عمر اما افسوس بودو کابوس
وقتی رسیدی آنجا در آن حریم زیبا
زانو بزن به پای بیدار خفته در طوس...
+ نوشته شده در بیست و هشتم آذر ۱۳۹۱ ساعت 11 توسط نیلوفر
|