باران 2
وای،باران؛
باران!
شیشه پنجره را باران شست.
از دل من اما،
ـچه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ،
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.
می پرد مرغ نگاهم تا دور،
وای،باران،
باران؛
پر مرغان نگاهم را شست.
حمید مصدق
+ نوشته شده در هجدهم اسفند ۱۳۹۰ ساعت 17 توسط نیلوفر
|